انتظارت انتظارم سیر کرد
که اگر زود بیایی دیر است!
که اگر زود بیایی دیر است!
"مادر" که می شوی !
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی...
بهار عمرم را به انتظار نشسته ام...
تو شیرین ترین میوه ی زندگانی منی!
با قلب مضطر از هیاهو دوستت دارم...
یا ضامن "آهوی مضطر" دوستم داری؟
آهوهای این دشت
همه
چشمشان به ضمانت توست.
(نشون به این نشونی)
چقدر بغض شکستم، بجای هر سال م
من این عجیب ترینِ نشسته در دل را
به فال نیک گرفتم برای امسالم...
(قبر تو را مهجور می دارند و می گویند: او شیر صفین است! قبرش هم خطر دارد)
که از تو در دل من ذره ای غباری نیست..
و تو عاشق همسرت باشی...!

-برخلاف خیلی قبل تر ها-
دنج ترین نقطه ی دنیا برایم
همین جاست!
دفترچه خاطرات روزهای سرنوشت هیچکس!
سکوت کرده ام و خیره بر ضریح توام
که بشنود دلتان التماس باران را
نگاه منتظرم گریه کرد یک دل سیر
تمام فاصله را... دشت را... بیابان را...
دلم گرفته به قول رفیق شاعرمان
"چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را"
دوباره داغ دلم تازه شد کنار ضریح
خداکند که بسازیم قبر پنهان را...
(من یا علی چو ذره به مهر تو زیستم
جز در هوای ماه لقای تو نیستم
فردا ز چشم خویش میفکن مرا که من
تا چشم داشتم به حسینت گریستم...)

با اخم و لبخند های تو
روز های من "ملس" شده اند!
{یک دکمه از پیراهنت وقتی که وا میشه
میشه تموم آدمای شهرو شاعر کرد...}
يك لكه به روي دفتر افتاد مخور غم
تاريخ نشان داده كه با پنجه ي "عباس" (ع)
هر كس كه در افتاد ور افتاد مخور غم...

+اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک
بی فایده است...
این منم!
در این نقطه از جهان!
که تو را در عمق وجودم
جستجو می کنم!
من تو را احساس می کنم...
و چقدر می خواهمت
ای خواستنی ترینم!
جایی برای آدم کشتی شکسته هست؟
در عرشه ی سفینه ات ای نوح کربلا